اشک های دریا

۱ مطلب در بهمن ۱۴۰۲ ثبت شده است

تجربه های مزخرف

چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۳۰ ب.ظ

خوب دیدم اخرین مطلبی که نوشته بودم مال اردیبهشت ۴۰۱ عه

الان بهمن ۴۰۲ ایم

تو این مدت من مهاجرت کردم

وسواسم هزار برابر شده

اینجا پول آب هواربرابره ولی من مدام همه چی رو میشورم

امروز توی ماشین موبایل شوهرمو ازش نگرفتم چون فکز کردم نجش میشه اونم خیلی اعصابش خورد شد

فردا روز مرده

ما بچه دار نمیشیم

زنگ زدم به پدرشوهرم تبریک بگیم

به شوهرم گفت روز پدر بر شما مبارک

شما بودی ناراحت نمیشدی که اینقدر حتی توی صحبت کردن حواسشون نیست که این کلمه رو برای کسی که پدر نمیشه بکار نبرن؟

امروز رفتیم یه مال بزرگ گشتیم که متاسفانه بخش بزرگیش وشایل بچه بود وباز این بچه دار نشدن مثل پتک توی سر من خورد

کاش میتونستم جدا بشم ولی انقدر این مساله بهم فشار وارد نکنه

من اگر ازدواج نمیکردم بسیار موفق تر میبودم

بزرگترین اشتباه زندگیم ازدواج بود

هرروز آرزوی مرگ دارم

شوهرم ناراحته که چرا من توی آشپزخونخ راهش نمیدم چون من وسواس دارم همه چی نجس شده و من به هر چی دست میزنم یه دور میشورم ولی خوب شوهرم اینکارو نمیکنه در نتیجه من راهش نمیدم که قضیه وسعت پیدا نکنه

امروزم موبایلشو ازش نگرفتم توی ماشین و ناراحت شد و کلی چسط بارم کرد

طبق معمول باز کلی التماسش کردم تا یکم کمتر قیافه بگیره

مساله اینجاست که نمیتونه بفهمه خودش و رفتارهاش باعث اضطراب شدید در من شد و منو به اینجا رسوند و خود من از شرایطی که دارم که همه چی رو نجس میدونم و میشورم لذتی نمیبزم و لی باید باز بشورم

شبها خابم نمیبره

روزها بی حوصله و کسل هستم

دلم میخاد هیچکس نبینم

شانس من بعد از مهاجرتم هم اطرافیان ولم نمیکنن و گفتن قبل عید میخان بیان اینجا تا ما رو ببینن

کماکان وضع مالی بابام خیلی بده و امیدم به خداست که آبروشو حفظ کنه

خیلی ذهنم درگیره

خدا کنه اگر بیان اینجا مهمون بشن ۳ روز بمونن برن

دعام کنید

از اون آدم فعال و سریع بعد از وسواس تبدیل شدم به عن

کاش زودتر میمردم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۰۲ ، ۲۳:۳۰
ستاره میم