اشک های دریا

۱ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

این روزا

سه شنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ۱۰:۳۵ ق.ظ

هفته پیش اومدم سر زدم به وبلاگم دیدم اوه پرشین بلاگ چه داغون شده

من اونجا کلی ادرس و کامنت های ذخیره شده داشتم

آخه اینا چرا یه فکری برای سرورهاشون نمی کنن که به این روز نیافتیم. بلاگفا هم که توی سالای پیش همینطور شد اونم نصف نوشته ها و خاطرات ملت رفت

حالا الان اومدم بنویسم از این روزهام

من با افتخار البته اینکه میگم افتخار نداره ها ولی چون الان فکرم داغونه اینجوری میگم

وسواس دارم

بله دارم

و به جرءت میگم پیش روان شناس رفتن برای این موض وع اصلا کمک نمی کنه

فقط چیزی که کمک میکنه اینه که به خودت بی اعتنا باشی

ینی حتی خون میبینی خون اصلی خونی که از بدن انسان میاد بیرون دیدی بگو این خون نیست من این را نمیبینم این قرمز نیس این سبزه پس خون نیس

میری دستشویی بگو این ادرار نیست اصلا معلوم نیس چیه

حالا من اینا رو خودم  بالغ بر 10 هزار بار میشورم ینی به گفته خودمم عمل نمیکنم

موقع تایپ این نشانگر موس هی میپره اعصاب خورد میکنه

داشتم میگفتم من خیلی فکر کردم اخر فیزیو تراپم گفت ببین شاید مشکل از روان شناست هستا

منم دیدم بابا راست میگه

اخه این هی به من هشدار میده میگه حالا مثلا راجع به ادرار خوب شدی منتظر باش چون وسواست میاد روی چیزای دیگه

اگر شاید به من میگفت نه تو اگر دیدی داری بی اهمیتی میکنی اصلا به هیچ چیز دیگه ای فکر نکن و بدون که تو کلا خوب شدی شاید من انقدر سختی نمیکشیدم

خوب از گفته هام مشخص هست که من به وسواس سخت نجاسات مبتلا هستم

داغون شدم ینی من الان با من پارسال هزار درجه متفاوته این مریضی از من چیزی ساخته به نام هیولا

البته تفکرات من خدا رو شکر هنوز در چارچوب خونه خودم و ذهن خودم هست ینی برای دیگران سخت گیری ندارم ولی همین خودم یه چیزی میگم یه چیزی میشونید خود من در خود من درمانده!

چاره اش هم بی تفاوتیه که یه بار میشه یه بار نمیشه

مثلا شما از جای گوشواره تون خون میاد میرید بشورید یا نه؟ 100 درصد نمیرید بشورید ولی من میرم هزار بار گوشم میشورم اب میره تو گوشم از یه ور، این خونریزی لامصب نفرین شده تمام نمیشه که خوب زخم شده بند نمیاد

ولی من خر رفتم شستم حالا مونده بودم تو حموم که چطوری بیام بیرون که جایی نجس نشه به بدبختی اومدم بیرون

بعد روش چسب زدم چسبه از زیرش معلومه خونیه

حالا صبح دستم زدم به کله ام، انگشتم خورد به گوشم. دستمم نم دار بود. حالا کجاها نجسه؟ اینو بیاید برای من بگید.

این احساس سرخوردگی و این احساس تنهایی سختی هست که من الان دوماه هست به صورت کاملا شدید بهش مبتلا شدم

همه اش هم تقصیر این روان شناسه میدونم

این سری پریود شدم انقدر خودمو شستم انقدر خودمو شستم که فکر میکنم رحم من یک بشکه اب هست

بابا من 17 ساله پریود میشم از 15 سالگی به این ور هیچ وقت این جوری نبودم ولی چون این گفت بعد از ادرار چیزای دیگه میاد من روانی شدم

حالا انقدر گشتم اینو پیدا کردم موندم روانپزشک از کجا بیارم بهم قرص بده که اون یه جور بدی نشه

بعد ویزیتا خیلی گرونه 45 دقیقه 300 تومن هر هفته فکر کن

تازه من الان همین قیمت هر هفته میرم فیزیوتراپی بیچاره شوهرم هیچی نمیگه

ولی شما انصافت رو قاضی کن خودت از این هزینه ها سرت سوت نمیکشه

روانی شدم رسما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۰ ، ۱۰:۳۵
ستاره میم